-
به یاد چیزهایی که زمانی داشتیم
شنبه 3 خردادماه سال 1393 10:19
یادش بخیر آن زمان که دانستیم زمین گرد است. یادش بخیر آن زمان که دغدغه ای جز آب و نان و آتش نداشتیم. یادش بخیر آن زمان که می توانستیم در کنار هم، با هم و برای هم زندگی کنیم. یادش بخیر آن زمان که جز برای رفع نیازمان شکار نمی کردیم. یادش بخیر آن زمان که می توانستیم هر جا که بودیم طلوع و غروب خورشید را ببینیم. یادش بخیر...
-
poem1
یکشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1393 13:00
I don't have any But I have more & more in my world There is As many as friends... who & whom Own Golden Heart
-
دیروز
چهارشنبه 20 فروردینماه سال 1393 15:52
دلم را در صندوقچه ای گذاشتم با تمام خاطرات و کلیدش را به دیروز سپردم تا امروز کسی را مجال باز کردنش نباشد. دیروز با تمام زندگی که در آن جاری بود، گذشت. 16 فروردین 1393- تهران
-
حیرانی2 ( به یاد فربدی که تقدیر فرصت دیدارش را نداد)
یکشنبه 25 اسفندماه سال 1392 16:30
آن دوست نادیده از بودن خسته شد. رفت. نبود شد ....... . یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود یه دوستی بود خیلی خوب ، خیلی عزیز،خیلی دقیق چون زیاد می دونست جاش توی این دنیا نبود رفت رفت تا شاید جای دیگه کار دیگه اما نشد.گشت.نبود خسته که شد ، خواست بره دور بشه،یاد بشه از غما آزاد بشه نمی دونست وقتی که نیست جاش توی...
-
قاصدک
چهارشنبه 9 بهمنماه سال 1392 14:35
آرامشم را باد همچون قاصدکی با خود برد... حالا من مانده ام و دلی که در آن طوفانی برپاست... آتشی است فتاده به جانم رها شدن چه محال حدیث سوز دل و انتظار معنا شد. 9/11/1392- تهران
-
به یاد پدر
سهشنبه 14 آبانماه سال 1392 13:42
یک سال می گذرد از غیاب دوست من مانده در عزا و غم و حزن و بی کسی تقدیرمان چه بود در این پهنه ی حیات دل خون شده ز غم و درد بی کسی دیگر خیال دلم فارغ از کسی است جز تو نیامده در ذهن من کسی در لحظه لحظه ی این سال پر ملال جای تو خالی و دل من،خون ز بی کسی چون کوه بودی و پنهان ز دیده ها رفتی و ماند به جا دره ای وسیع ای وای من...
-
به یاد دوست
سهشنبه 30 مهرماه سال 1392 08:23
... آهی کشید. چشم هایش را باز کرد. بلند شد و روی تخت نشست. احساس بی نیازی می کرد. سبک شده بود. پاهایش جانی دو باره گرفته بود. آرام از تخت پایین آمد. می توانست راه برود. مرد جوانی روی تخت کناری در خواب بود. دلش نیامد بیدارش کند. سایه ی داخل اتاق شد. صدا زد : مسعود جان، مادر، بیا. دستت رابه من بده عزیزکم. سال هاست در...
-
تو ، گوش باش ، گوشی بزرگ برای شنیدن
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1392 15:14
تو ، گوش باش ، گوشی بزرگ برای شنیدن تو را همچون دهانی بزرگ می خوانند بی اندیشه ای در پس آن زورگویی مغرور و بی منطق و تو فریاد می زنی . . . تو، گوش باش گوشی بزرگ برای شنیدن تا دوست داشتن را با زورگویی معنا نکنی تا علاقه را با سماجت اشتباه نگیری تا دلتنگی را با بی مغزی جابجا نکنی تو، گوش باش گوشی بزرگ برای شنیدن . . ....
-
حیرانی1
سهشنبه 15 مردادماه سال 1392 09:43
دیروز پیامکی از دوست عزیزی دریافت کردم. به دیدار یکی از دوستانش رفته. جایی دور که من نمی شناسم. کسی که دست روزگار و بازی تقدیر برایش انزوا و تنهایی را رقم زده است. اندیشمندی که که اکنون در خلوت خود با افکارش کلنجار می رود و روز های زندگیش را با چوب خط کشیدن بر هر ورقی که دارد ، گوشه ی هر کتابی که می خواند، می شمارد....
-
غربتی
دوشنبه 14 مردادماه سال 1392 14:10
امروز صبح سوار اتوبوس شدم. مثل همیشه. سر جای همیشگی نشستم. دو ایستگاه بعد مردی میانسال با دسته ای فال حافظ سوار اتوبوس شد. رو به خانمها کرد و گفت: نیت کنید و فال بخرید. من غربتی نیستم. اهل اصفهانم. همانم که زنم تومور مغزی داشت و پانزده روز است که فوت کرده، خدا رحمتش کند. نیت کنید و یک فال بخرید. همه شنیدند ولی خبری...
-
آپدیت
سهشنبه 18 تیرماه سال 1392 14:49
امروز از دوستی پیامی داشتم : وبلاگتان بروز نیست ، آپدیت کنید لطفاً. آپدیت بودن ، آپدیت کردن. این روز ها خودم هم آپدیت نیستم. چه برسد به وبلاگی که زمانی دلخوشی بزرگم بود. اندیشه های ساده در باب زندگی. نام این وبلاگ هم خود داستانی دارد. هر نوشته ای برایم یادآور خاطرات تلخ و شیرینی است که دوباره خواندشان مرا به دور دست...
-
روز پدر
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 09:29
روز پدر رسید و جای تو خالی است انگار بودنت خیال بود هرجا که می روم دل من بی قرار توست اشک مجالم نمی دهد. انگار زندگی با تو خواب رفت، من بی قرار لحظه ی بی انتهای تو ای وای جان من اشک مجالم نمی دهد این درد تا به ابد در دل من است روز پدر رسید و جای تو خالی است. 27/2/1392- تهران
-
قفس
پنجشنبه 8 فروردینماه سال 1392 23:10
بابا نشست بر لب ایوان زندگی همچون کبوتری به سوی آسمان پرید باور نمی کنم رها شده از بند زندگی در حیرتم که چرا بی خبر ، غریب انگار زندگی قفسی بود تنگ و تار هر لحظه در خیال من عکسی ز روی اوست بندی که وصل می شود از من به یاد یار این رشته های یاد بهم وصل می شوند تا بگذرم ز لحظه های غم انگیز این خیال در ذهن من چو ورق می...
-
حسرت
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1391 23:53
خورشید قلب من آن شب غروب کرد آن شب که رفت پدر از کنار ما روحش توان بودن و ماندن نداشت، رفت قلبش نخواست دگر یاریش کند آن شب نبود کسی در کنار او تا بشنود صدای خسته ی دل کندن پدر یک حس مبهم و پر رمز و راز بود غربت ، خیال پدر ، خاطرات دور حسرت برای من ابدی گشت بعد او ای وای وای من که نبودم کنار او 12 بهمن ماه 1391
-
پدر( 9 بهمن از میان ما رفت.)
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1391 23:47
پدرم سایه ی بالای سرم بود، ولی رفت، نماند. دلم از دوری او غمگین است، دلم از یاد پدر لبریز است، و دو چشمم پر اشک. پدرم دور شد از اهل زمین پدرم رفت به اوج و من اینجا ماندم، تا زمانی که بیاید و به دنبال خدا دست در دست هم از خاک به افلاک رویم.
-
تنهایی
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 00:19
گاهی تحمل رفتار دیگران برایت سخت می شود. آنقدر سخت که دلت از بیکرانگی آسمان هم می گیرد. ترجیح می دهی در دنیای خودت غرق شوی . حتی اگر کور سوی ساحلی هم از دور دست ها پیدا نباشد. خودت میمانی و خودت. تنهای تنها. «هرگز حدیث حاضر غایب شنیده ای؟ من در میان جمع و دلم جای دیگر است.»
-
نفس
شنبه 11 آذرماه سال 1391 17:51
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 با خواندن ایمیل یکی از دوستان عزیزم، یاد کودکی خودم افتادم. همیشه وقتی مادرم بعد از ظهر استراحت می کرد و خوابش می برد، من نگرانش بودم. کنارش می نشستم. نگران بودم مبادا صدای...
-
منشاء آثار
دوشنبه 6 آذرماه سال 1391 13:20
امروز آسمان ابری است. هوای سرد از پشت پنجره هم آزار دهنده است. دلم عجیب گرفته . آنقدر بی حوصله هستم که تحمل خودم را ندارم . گاهی وقت ها آنقدر حرف برای گفتن داری که نمیدانی باید از کجا شروع کنی بعضی وقت ها هم باید دنبال یک واژه در ذهنت بگردی . انگار خالی خالی می شود. عجیب نیست زیباترین کارهای هنری را که مورد بررسی قرار...
-
اگر عمری باشد
دوشنبه 29 آبانماه سال 1391 09:10
اگر عمری باشد راه های با هم رفته را با هم بازخواهیم گشت شعر خواهیم خواند ترانه ی باد را در گوش مان خواهیم شنید عهد خواهیم بست با هم آری بی هم هرگز «به برگ ریزان رسیده شاخه ای جدا مانده خواهیم چید بوی سوسن واقاقی افشان خواهیم کرد نسترن نیزبا ماست نجوا کنان به نغمه ای» اصفهان،27/08/1391
-
اسکله
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1391 15:41
-
آفتاب
دوشنبه 6 شهریورماه سال 1391 09:09
دیروز اجاق جهان در نظرم سرد سرد بود. انگار آفتاب دلم خواب مانده بود.
-
کجا خودم را جا گذاشتم؟
یکشنبه 5 شهریورماه سال 1391 15:19
امروز پنجم شهریور است. دیشب باران خوبی بارید. گرد و خاک از سر و روی شهر پاک شد. نمیدانم کدام باران خواهد بارید و اندوه را از دل آدم ها خواهد شست؟ امروز برای دوستی نوشتم:" گاهی دلم برای خودم تنگ می شود." خیال نمی کردم روزی دنبال خودم در کوچه پس کوچه های شهر بگردم...
-
سفر
یکشنبه 11 تیرماه سال 1391 14:14
امروز عازم ارومیه هستم. چهارشنبه سمنان و شنبه هفته آینده در اصفهان خواهم بود. چه باشم و چه نباشم زندگی جاریست. دلتنگ نوشتن بودم.فرصتی فراهم نمی شد. برگ جدیدی از زندگی برایم ورق می خورد. اگر برگشتم که نه. اگر عمری باقی بود ...
-
خوب نگاهش کن( دکتر علی شریعتی با تشکر از دوست عزیزم خانم کمال)
یکشنبه 11 تیرماه سال 1391 14:10
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 دکتر علی شریعتی: زندگی همچون یک خانه شلوغ و پراثاث و درهم و برهم است و تو درآن غرق ... این تابلو را به دیوار اتاق مى زنى، آن قالیچه را جلو پلکان مى اندازى، راهرو را جارو مى کنى، ... مبلها به هم ریخته است، مهمان ها دارند مى رسند و هنوز لباس عوض نکرده...
-
کیمیای مراقبه ( با تشکر از یاسمن عزیز)
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1391 13:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد : و آن آگاهی است و تنها یک گناه : وآن جهل است Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 و در این بین ، باز بودن و بسته بودن چشم ها، تنها تفاوت میان انسان های آگاه و نا آگاه است . نخستین گام...
-
مروری بر پژوهش های انجام شده در حوزه ی آموزش و پرورش2
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 15:35
برای دریافت مقاله روی لینک کلیک کنید. 2009; 10; 7 Active Learning in Higher Education Paul Barron and Norma D'Annunzio-Green A smooth transition?: Education and social expectations of direct entry students
-
زندگی استیوجابز
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1391 15:29
.متن سخنرانی مدیر عامل فقید شرکت اپل در سال 2005 در دانشگاه استنفورد: امروز می خواهم داستان زندگی ام را برایتان بگویم. خیلی طولانی نیست و سه تا داستان است . اولین داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی هست . من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در کالج رید ترک تحصیل کردم ولی تا حدود یک سال و نیم بعد از ترک...
-
راز آرامش درون(با تشکر از پریماه)
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1391 18:11
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 راز آرامش درون خویشتن داری است. انرژیهای خود را پراکنده نکن. آنها را تحت نظر داشته باش و به طرز مفیدی هدایت کن. راز آرامش درون در این است که هرکاری را با حواس جمع و علاقه انجام دهی. راز آرامش درون در زمان حال زندگی کردن است، گذشته و آینده را در...
-
جملات زیبا و ارزشمند از کوروش کبیر
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1391 17:29
جملات زیبا و ارزشمند از کوروش کبیر انان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند. فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد. باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست. من به خاطر ندارم در هیچ...
-
به قول بزرگتر ها( با تشکر از یاسمن عزیز)
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1391 17:18
انتقاد هم مانند باران ، باید آنقدر نرم باشد، تا بدون خراب کردن ریشه های آن فرد موجب رشد او شود.... به قـــولِ لامارتین شاعر فرانسوی تو را دوست دارم بدون آنکه علتش را بدانم.محبتی که علت داشته باشد یا احترام است یا ریا . . . به قـــولِ مارتین لوتر کینگ گرفتن آزادی از مردمی که نمیخواهند برده بمانند,سخت است اما دادن آزادی...