اندیشه های ساده در باب زندگی

یاداشت های روزانه

اندیشه های ساده در باب زندگی

یاداشت های روزانه

ترنم موزون حزن

دو سال از رفتن پدر گذشت بدون آن که روزی را با یادش به پایان نرسانده باشم.

هنوز آخرین تصویر از بودنش را به خاطر دارم.

هنوز این اندوه تسکین نیافته است.

هنوز جای خالیش در هر گوشه از زندگی به چشم می خورد.

هنوز منتظرم.

هنوز وقتی به سمت خانه ی پدری می روم منتظر تا با لبخند مهربانش، پیشانیم را ببوسد و در  را برایم باز کند.

هنوز...

و این ترنم موزون حزن

تا به ابد

ادامه خواهد داشت...