اندیشه های ساده در باب زندگی

یاداشت های روزانه

اندیشه های ساده در باب زندگی

یاداشت های روزانه

اعتراف می کنم

اعتراف کردن کار راحتی نیست.

 معمولا آدم ها را تحت فشار قرار می دهند تا اعتراف کنند. اعتراف به کارهای کرده و نکرده، خطاها، لغزش ها،...

من می خواهم خیلی شفاف و آسوده اعتراف کنم. شاید خلاف رسم و رسوم عادی باشد، خدا مرا ببخشد.
کرونا از آمدنت ناراحت نیستم، از این که گنجشک ها دوباره آواز می خوانند خوشحالم، 

از این که زمین کمتر می لرزد، از این که رفت و آمدها در زمین و هوا و دریا کم شده خوشحالم، 

از این که حتی برای مدتی کوتاه پرندگان، چرندگان و خزندگان و ... دوباره صاحب اصلی و مالک طبیعت شده اند خوشحالم. 

از این که تلنگر محکمی بر ذهن خودشیفته و خفته ما انسان ها بودی خوشحالم،

 از این که ما را از عرش یه فرش آوردی در چاردیواری خانه ها گرفتار ، خوشحالم. لازم بود تا قدر زنده بودن، نفس کشیدن و با هم بودن را بدانیم و حق حیات این کره خاکی را با تمام اجزاء آن دوباره به رسمیت بشناسیم.

تو می روی و ما می مانیم با درس هایی که از بودنت گرفتیم.
کاش ویروسی که بعد از تو می آید فقط مخصوص حاکمان جهان باشد. نه این که نابودشان کند، نه. ویروسی که افکارشان را بازنشانی کند تا بیشتر به فکر مردم باشند و کمتر فراموش کنند چرا هستند و چه باید بکنند. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد