اندیشه های ساده در باب زندگی

یاداشت های روزانه

اندیشه های ساده در باب زندگی

یاداشت های روزانه

به یاد چیزهایی که زمانی داشتیم


یادش بخیر

آن زمان که دانستیم زمین گرد است.

یادش بخیر

آن زمان که دغدغه ای جز آب و نان و آتش نداشتیم.

یادش بخیر

آن زمان که می توانستیم در کنار هم، با هم و برای هم زندگی کنیم.

یادش بخیر

آن زمان که  جز برای رفع نیازمان شکار نمی کردیم.

یادش بخیر

آن زمان که می توانستیم هر جا که بودیم طلوع و غروب خورشید را ببینیم.

یادش بخیر

آن زمان که بانکی وجود نداشت تا ما را برای سرمایه گذاری ترغیب کند.

یادش بخیر

آن زمان که کنکوری نبود تا به خاطر رقابت آنچه را می دانستیم به دوستمان یا ندهیم.

یادش بخیر

آن زمان که زمین گرد بود و برای همه یک شکل داشت.

گوشه ای نبود که پنهان بماند.

کسی نبود که دیده نشود.

 و

 آرزویی نبود که به آسمان نرسد.

برای هر چه که دیگر نداریم

چقدر دلم تنگ می شود.

تهران- دوم خرداد 1393