آن دوست نادیده از بودن خسته شد. رفت. نبود شد.......
.
یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیچ کس نبود
یه دوستی بود
خیلی خوب ، خیلی عزیز،خیلی دقیق
چون زیاد می دونست
جاش توی این دنیا نبود
رفت
رفت تا شاید جای دیگه
کار دیگه
اما نشد.گشت.نبود
خسته که شد ، خواست بره
دور بشه،یاد بشه
از غما آزاد بشه
نمی دونست
وقتی که نیست
جاش توی دنیا خالیه
نمی دونست
رفیق و یار غار اون
چه حالیه
حالا چی مونده برامون
نوشته هاش
نوشته های پر سوال
حرفایی که نفهمیدیم
ما چی شدیم، نمی دونم
سخته ، یه هو نبود شدن
نیست شدن
فکرشو کن منتظر دیدنشی
بهت می گن رفته دیگه
قصه ی حسرت این روزا
تکراریه ، بسه دیگه
فقط میشه آه کشید
فقط میشه آه کشید
تهران- 25 اسفند ماه 1392
بنام خدا با سلام خدمت شما مدیر محترم شما فقط با پرداخت ده هزار تومان می توانید صاحب یک پنل پیامک کوتاه کاملا حرفه ای شوید.برای دریافت آنی پنل به آدرس زیر مراجعه نمائید http://panel.mida- co.ir/register.php