روز اول مهر بود. جمعه ساعت هشت و بیست دقیقه شب. یکی از عزیزانش پس از تحمل سال ها رنج و سختی برای نفس کشیدن بی رنج و زحمت ، بالاخره در قاب عکسی آرام گرفت و با لبخندی پر از آرامش شاهد نفس کشیدن دیگران شد. جایش خیلی خالی بود. ولی این احساس که شاید از این همه تنهایی و درد راحت شده بود ، مایه ی آرامش بود.
روز 28 شهریور آمد و تمام شد.بالاخره از پایان نامه دفاع کرد. حالا می توانست کمی فرصت داشته باشد تا چند خطی بنویسد:
ادامه مطلب ...پرویز شاپور نویسنده ایرانی است. شهرت او به دلیل نگارش نوشتههای کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دارند.وی در ۶ تیر ۱۳۷۸ در بیمارستان عیوضزاده تهران بستری شد و درساعت ۶ صبح ۱۵مرداد درگذشت.آرامگاه پرویز شاپوردر قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران است.
مادر «شاپور» میگفت: «شصت سال بچه بزرگ کردم، یک کلمه حرف حسابی از دهانش نشنیدم.» ولی همین حرفهای ناحساب شاپورکه با اسم «کاریکلماتور»، از مجموعه ها و جنگ های هنری و ادبی سر در میآورد، از بهترین و طنازانه ترین ستون های این مجلات بود. این کاریکلماتور است که اسم شاپور را به ادبیات مدرن ایران سنجاق کرده. در زیر چند نمونه از کارهای شاپور را می خوانیم:
ادامه مطلب ...