اگر یک قورباغه تیزهوش وشاد را بردارید وداخل
یک ظرف آب جوش بیندازید قورباغه چه کار می کند؟
بیرون می پرد!درواقع قورباغه فورا به این
نتیجه می رسد که لذتی در کار نیست وباید برود!
حالا اگر همین قورباغه یا یکی از فامیلهایش
را بردارید وداخل یک ظرف آب سرد بیندازید وبعد ظرف را روی اجاق بگذارید وبتدریج به
آن حرارت بدهید قورباغه چه کار می کند؟
استراحت میکند…چند دقیقه بعد به خودش می
گوید:ظاهرا آب گرم شده است وتا چشم به هم بزنید یک قورباغه آب پز آماده است.
نتیجه اخلاقی داستان!
زندگی به تدریج اتفاق می افتد.ماهم می توانیم
مثل قورباغه داستانمان ابلهی کنیم وبه گرمای تدریجی آب عادت کنیم و وقت را از دست
بدهیم وناگهان ببینیم که کار از کار گذشته است .همه ما باید نسبت به جریانات زندگی
مان آگاه وبیدار باشیم.
برای کسانی که ورشکسته می شوند ،اضافه وزن می
آورند یا طلاق میگیرند یا آخر ترم مشروط میشوند! این حوادث دفعتا اتفاق نمی افتد
یک ذره امروز،یک ذره فردا وسر انجام یک روز هم انفجار و سپس میپرسیم :چرا این
اتفاق افتاد؟
زندگی ماهیت انبار شوندگی دارد.هر اتفاقی به
اتفاق دیگر افزوده می شود، مثل قطره های آب که صخره های سنگی را می فرساید.
اصل قورباغه ای به ما هشدار می دهد که مراقب
شرایطی که به آن عادت می کنید باشید!ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح
کنیم :به کجا دارم می روم؟آیا من سالمتر، مناسبتر، شادتر از سال گذشتهام هستم؟ واگر
پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم.
برگرفته از کتاب ارزشمند
آخرین راز شاد زیستن( با تشکر از جناب پاکدل عزیز)