آسمان در نگر که لشکر برف
چون کنند اندر او همی پرواز
راست همچون کبوتران سپید
راه گم کردگان ز هیبتِ باز
وقتی به شهر خودم فکر می کنم
یادم نمیرود
کوچه باغهای شمیران
جویهای پراز آب مولوی
بازار گرم و پراز های و هوی آن
انبوه سروهای ساعی و گلهای ارغوان