امروز در حال مرور ایمیل ها بود که یک لحظه یاد رفتن افتاد. فکر کرد: چیزی ندارم که نگران آن باشم که بعد از من چه خواهد شد. فقط دلم می خواهد وقتی نیستم یا بهتر است بگویم قبل از نیست شدنم دنیای مجازی ام را به کسی که دوستش دارم بسپارم تا بعد از من گاهی سری به خلوتم بزند یادداشتی بنویسد به ایمیل های ناشناسم پاسخ دهد اگر دلش خواست چند بیتی هم بسراید. در این هزاره سوم نبودن هم عالمی دارد...
سلام مسافر
با دلنوشته III آپم
سر بزنی خوش حال میشم
سلام مسافر
دلنوشته را خواندم.تلخ بود.خیلی تلخ
ارادتمند
تلخی شراب
مستی به همراه دارد
و سختی راه لذت رسیدن
گرچه رسیدن پوچ و مستی بی دوام
اما تا شقایق هست، زندگی باید کرد
اگر تلخ نوشتم از تلخی زمانه است نه از تلخی وجودم
هشدار
که تلخی زمانه، در فرمول نظم بشری در سیر تکامل اضافه شده است.
استاد عزیز
سلام
عالی بود.هنوز می توانم گوهر وجودتان را که در تاریکی زمانه می درخشد ببینم.
ارادتمند