داشتم به فرآیند سنگدل شدن فکر می کردم. آنقدر رفت و آمد به قلب آدم زیاد می شود که روز به روز سخت و سخت تر می شود. مثل جاده ای که تازه ساخته اند و خاکش نرم است و راه رفتن بر آن دشوار و پس از مدتی سفت و سخت می شود طوری که آب هم در ان نفوذ نمی کند. برای آدم سنگدل هم همین اتفاق می افتد.روزی فرا میرسد که دیگر اگر بر قلبش پا هم بکوبی ، توجهش را جلب نمیکند. اینجاست که می گویم قلبش مانند سنگ سخت شده .
یادم باشد بر در قلبم نگهبانی داشته باشم تا هر کس به خود اجازه ورود ندهد.