آنقدر بی تاب بود که همه فهمیدند.
موبایلش ضربه خورده بود و دیگر روشن نمی شد.
دوستش به شوخی می گفت این موبایل از دست تو راحت شد. بس که ازش کار کشیدی ، خسته شد و خوابید.
ادامه مطلب ...بیش از یک سال است که فرصتی برای نوشتن در وبلاگ نداشتم.
فایل های قدیمی را برای یافتن پی دی اف یک کتاب جستجو می کردم . فایلی با نام موبایل پیدا کردم. ادامه مطلب ...
پدر تفسیر یک واژه ست؟
محبت؟
عشق؟
یا شاید فداکاری؟
من هم نمی دانم.
پدر دنیایی از لطف است.
صبور و ساکت و آرام
و وقتی رفت،
جای خالیش
با هیچ حرفی پر نخواهد شد.
فقط حسرت
فقط افسوس
پدر دنیای پر رازی است
سکوتش
خنده اش
امید می بخشد.
دلم امید می خواهد ،
دلم امید می خواهد.